English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (6250 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quarter of an hour U یک چهارم سده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
delta U حرف چهارم زبان یونانی
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
fourth dimension U بعد چهارم
April U ماه چهارم سال فرنگی اوریل
fourth U چهارم
fourths U چهارم
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transporting U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
peck U یک چهارم بوشل
pecked U یک چهارم بوشل
pecking U یک چهارم بوشل
pecks U یک چهارم بوشل
quarter U یک چهارم
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
act ii Šscene iv U پرده دوم مجلس چهارم
airt U یک چهارم وسعت
biquadrate U قوه چهارم
biquadratic U قوه چهارم توان چهارم
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
dee U حرف چهارم D نام
diatessaron U فاصله یک چهارم
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
quadrant U یک چهارم
quadrant U ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
quadrature U یک چهارم
quadrivium U سال چهارم دوره لیسانس
quater tone U یک چهارم پرده
quarter note U نت یک چهارم
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
quartern U یک چهارم پوند
quartern U یک چهارم پینت
qyaternary U دوران چهارم
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
subdominant U نت چهارم موسیقی
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
D, d (D's, d's) U حرف چهارم الفبای انگلیسی
three-quarter U سه چهارم
three-quarters U سه چهارم
X, x (X's, x's) U حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
salor U سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com